چکیده :
توتمیسم یا آیین تقدیس جانداران,یک شیوه ی دینی شکل گرفته ی بسیار ابتدایی و قدیمی است که هم اجداد نخستین ما وهم بیشتر ملل وقبایل وحشی آمریکا و استرالیا و آفریقا پیرو آن بوده و هستند.قبایل و عشیره های توتم پرست هرکدام حیوان یا یک نوع گیاه و گاهی یک یک پدیده بی جان طبیعت را تقدیس می کنند ونسبت به اودر میان خود وظایفی را بر عهده دارند.(فضایی, 1384, ص٢١۴)
"فریزر" تعریف جامعی از توتمیسم کرده وگفته است:اعضای یک قبیله ی توتمیست, خود را به نام توتم خود می نامند و به طور کلی معتقدند که از نسل همان توتم هستند.توتمیسم به معنای وحدت استعاری انسان بدوی است. در توتمیسم ابتدایی هیچگونه عقاید مربوط به مسائل ماوراء طبیعی و لاهوتی و ارواح آزاد غیر مادی که در دین جان گرایی مشاهده می شود وجود ندارد, بلکه توتمیسم یک نوع مقررات اجتماعی بدوی است که روابط افراد قبیله را نسبت به خود و توتمهایشان معین می کند.بنابراین توتمیسم یک فلسفه ی زندگی ابتدایی است که در درجه ی نخست جنبه ی اجتماعی و در درجه ی دوم جنبه ی دینی دارد.(همان, ص٢۱۶)
به نظر »برگسون« انتخاب حیوان یا گیاه از طرف افراد ابتدایی ساده ترین راه برای مشخص کردن گروه ها از یکدیگر است.در واقع حیوان بیشتر از یک »نوع« تلقی می شود تا یک فرد همان گونه که در طبیعت میان انواع جانوران تفاوتهایی وجود دارد افراد نیز میان خود تفاوتهایی قائل می شوند(فربد, محمد صادق ص٢۱)
بنیان های اساسی و یا به اصطلاح معمولی خودمان »اصول دین« توتمیسم سه تا است که مسائل فرعی آن بر این بنیان ها مبتنی است و آن اصول عبارتند از :
۱.اعتقادبه تقدس توتم و وظایف آن نسبت به پیروان خود
٢.اعتقاد به نیروی مانا
٣.اعتقاد به تابوها و لزوم رعایت مقررات آنها (فضایی, 1384 ,ص230 )
1-1-1-1 منع های توتمی:
اعضای یک کلان از خوردن گوشت حیوانی که توتم است , خود داری می کنند و فقط طی مراسم خاص و در روز معینی مجاز به این کارند ,لذا از استفاده آن در موارد و زمانهای معمولی خود داری می کنند. توتم برای اقوام ابتدایی نوعی جنبه ی مرموز دارد ومعتقدند که در وجود توتم یک نیروی ماوراءطبیعی است که مردم شناسان ان را (مانا)می نامند.روح و مانای موجود در توتم را حامی قبیله می دانند بنابراین از رساندن آزار به حیوان یا گیاه توتم خودداری می کنند.همچنین اعضای یک کلان به علت داشتن یک توتم مشترک,از لحاظ خونی نیز با هم خویشاوندند و ازدواج درون گروهی در بینشان تابو است, یعنی افراد باید خارج از گروه خود فردی را به عنوان همسر برگزینند که همان معنای برون همسری را می دهد.(شربتیان, 1384, ص٨٢)
1-1-1-2 توتمیسم در زمان حال:
بنابر نظر مردم شناسان آثار توتم پرستی در عصر حاضر در میان بسیاری از ملل متمدن باقی مانده است همچنین استفاده از علائم و نشانه ها به عنوان سمبل خوشبختی و یا دوری جستن از بدی ها مانند نعل اسب,برخی از اعداد مانند ۱٢,۱٣,۴۰,١,٣,۵,٧...که در میان مردم سراسر دنیا مرسوم است به نوعی از اصول توتمیسم نشات گرفته است(توفیقی, 1379 ,ص٢١ )
حتی می توان بیان کرد که حک کردن شکل حیوانات به صورت خال روی بدن انسان,مقدس بودن برخی از جانوران و درختان که بر آنها دخیل می بندند تا رفع حاجت گردد,نقش برخی از حیوانات و یا گیاهان بر روی پرچم ملل متمدن دنیا.(آریا,1379,ص٢۵)
1-2مانا :
واژه ی مانا یک لفظ بومی از زبان و لغت قبایل جزایر ملانزی واقع در اطراف شمال شرقی استرالیا و غرب گینه ی جدید از جزایر جنوب اقیانوس آرام است.یک اسقف مسیحی انگلیسی به نام "کادرینگ تن" که در میان قبایل بومی جزایر ملانزی سیاحت و مطالعه می کرد متوجه شد که آنها به یک نیروی نا معلوم و کلی که قدرتش مافوق قدرت های مادی است معتقدند و آن را به لفظ مانا می خوانند,که نیرو و قدرت آن به وسیله ی نیروی اشخاص و اشیاء مادی ظاهر می شود.او مانا را چنین تعریف کرده است:مانا عبارت از یک قدرت معنوی و مافوق طبیعی است که جلوه ی آن به وسیله ی نیروی موجودات جسمانی یا هر نوع قدرت ظاهر می شود.مانا نیرویی است که در مکان یا شئی مشخص و معین تمرکز نمی یابد یعنی قابل تجزیه و تکثیر نیست بلکه قوه ای است گسترده که در تمام اشیاء می تواند ظاهر و متمرکز شود.
امیل دورکیم گفته است :بیشتر منسک ایجابی و سلبی توتم پرستان و بومیان ملانزی و پولینزی برای خاطر آن است که قادر باشند بهره ی بیشتری از قدرت مانا کسب کنند از این رو خود را به شکل توتم در می آورند که مانند او نیرومندتر باشند.قبایل بومی استرالیا مانا را دارای دو گونه مفهوم متضاد دانسته اند و معتقدند مانا نیرویی است فوق طبیعی که در همه چیز نفوذ می کند و ممکن است عامل کارهای زیان بخش نیز باشد و یا منشاء کارهای خیر و سودمند .(فضایی ,یوسف, ٢٢٨)
اعتقاد به نیرو های مقدس محدودیتها و محرومیت هایی را برای افراد جامعه در پی دارد که از طریق نظامی به نام تابو به افراد ابلاغ می گردد. به این دلیل باید گفت که تابوها با مانا یا نیروی معنوی مقدس ارتباط مستقیم دارد,به سخن دیگر تابو صرفا ترس و بیمی است که منبعث از نیروی مظاهر مانا در جوامع متمدن امروزی وجود دارد.در کشورهای مختلف منجمله یران لمس کردن و نگاه کردن به شاه تابو محسوب می شد و او را با لقب ضل الله توصیف می کردند.در بسیاری از جوامع امروزی برای برخی از اشخاص قدرت و نیروی معنوی و خارق العاده و گاه جادویی قائل هستند مثلا دستشان شفا است.
گروه های اجتماعی ساده ای که در کنار جوامع متمدن امروزی زندگی می کنند هنوز هم به دارو و درمان پزشکی با بدبینی نگریسته و کارهای پزشکی را اعمالی جادویی و شیطانی می شمارند,در حالیکه زنان همان جوامع برای درمان عقیمی خود به کنار درخت مقدس رفته و با بستن گهواره به آن در انتظار باردارشدن هستند, این نیز ناشی از اعتقاد به نیروی مرموزی است که در درخت مقدس وجود دارد.بدیهی است که اعتقاد به نیروی مانا یک سلسله امر ونهی را در مورد آن به وجود می آورد که همان تابواست. (فربد, محمد صادق, ص٣,۴).
1-3 تابو :
تابو واژه ای است با منشاء پولینزی به معنای (ممنوع)یا (قدغن) و در ادبیات مردم شناختی نوعی (منع) به حساب می آید که از یک خصلت جادویی-مذهبی برخورداراست و سرپیچی از آن موجب مجازات از جانب قوای نامرئی می شود.(پانوف, میشل, ص٢٧٧)
رادکلیف براون تعبیر کارکردگرایانه ای از تابو یا آنچه خودش نهی مناسک آمیز می نامد,به دست می دهد.او تابو را قاعده ی رفتاری می داند که زیر پا گذاشتن آن دگرگونی ناخوشایندی را در موقعیت مناسکی شخص متخلف به بار خواهد آورد.قواعد رفتار تابو عموما به چیزهایی مربوط است که باید از آنها پرهیز کرد و برای این چیز ها ارزش مناسکی قائل است و این ارزشهای مناسکی را ارزشهای اجتماعی نیز می نامند, وی میگوید که این کنش های مناسک آمیز برخی از ارزشهای اجتماعی بنیادی راتثبیت می کنند و از این طریق به یک جامعه ی سامانمند اجازه می دهد که وجودش را حفظ کند(همیلتون, ص٢١٣)
کارکرد تابو را می توان محافظت از ارزش بعضی از اشیاء یا موجودات آسیب پذیر در جامعه و واداشتن فرد به تبعیت از قانون گروه دانست. جیمز فریزر در کتاب شاخه ی زرین چندین تابو را از یکدیگر تمییز می دهد,تابو های رفتاری نظیر زنای با محارم, قتل نفس و..., تابو های فردی نظیر ممنوعیت تماس یا دیدن شاهان, روحانیون, عزاداران زنان در حالت قاعدگی, جنگجویان و...تابو های مربوط به اشیاء نظیر ممنوعیت تماس با خون سلاح های برنده, مو و...تابوهای مربوط به کلمات نظیر ممنوعیت بر زبان راندن نام خدایان, نام اشخاص مقدس, نام مردگان و بعضی از اشیاء ناپاک ... (ریویر, کلود,ص٢۰٢)
فروید رفتار تابویی را با رفتار روان رنجوران وسواسی شبیه می داند,زیرا هردو انگیزه ی مشخص برای نهی ندارند,از نوعی وسواس درونی سرچشمه می گیرند,با تصورات سرایت آلودگی و وبیماری همراهند و هر دو مستلزم رعایت احکامی اند که در صورت نقض تابو, به اجرای نوعی مناسک مانند تزکیه نیاز دارد.(همان ص٢١۴)
ون گنپ یادآور می شود,رفتار تابویی تقرﻳﺒﴼ همیشه عنصر مهم مناسک گذار را تشکیل می دهد و با این اعتقاد همراه است که گذار از یک وضعیت به وضعیت دیگر,اساﺳﴼ خطرناک است.
مری داگلاس نیز اعتقاد دارد جامعه ی صنعتی معاصر, همان جامعه ی سنتی تابو زده است.به نظر او مفهوم ناپاکی واﻗﻌﴼ محصول هراس از عفونت یا پخش میکروب ها و بیماری ها نیست بلکه تصورات ناپاکی, در واقع با مفاهیم نظم و بی نظمی ارتباط دارند.(همان ص٢١۵)
1-4 فتیش :
کلمه ای پرتقالی به معنی سحر و افسون است. هنگامی که دریانوردن پرتقالی در قرن شانزدهم سواحل غربی آفریقا را کشف کردند , دیدند که سیاه پوستان ساکن آن نواحی یک حال تعبد و احترام روحانی نسبت به اجسامی خاص دارند و از آنها چیز های فراوانی طلب می کنند.(بیرو, 1366ص ١٣٧)
عقیده به فتیش یعنی استفاده واستمداد از قوه ی مخفی و مستور در اشیاء بی جان است.اقوم بدوی نسبت به اشیاء خاصی احترام و تقدیس قائل می شوند و در آنها نیروی عظیمی را مخفی می دانند.(ناس, 1377 ص١۵)
در نگاه "تیلور" فتیشیسم شیوه ای از پرستش ابتدایی است که انسان برخی از اشیاء طبیعی و مصنوعی را به خاطر «سعد و نحس» افسون آمیز و دارای نیروی جادویی بداند، که همیشه همراه خود دارد تا در مشکلات کمکش کند و این اشیاء را مورد احترام و تقدیس قرار می دهد.
بعضی جواهرات و سنگ های قیمتی که اکنون جنبه ی زینتی دارند در آغاز منشأ فتیشی داشته اند.فتیشیسم از کلمه (فه تی شو) که واژه ای پرتغالی به معنی طلسم گرفته شده است."کنت" در مورد دیانت بشر اولیه معقتد بود که قابل تقسیم به شاخه های متفاوت نبوده بلکه یک حالت مطلق و واحد به صورت فتیشیسم، بوده است. کنت بیان کرد که منظور از این حالت مطلق همان تمایلی است که مضمر در وجود ماست و جملگی بر آنیم که کلیه اجسام خارجی نیز هم چون خودمان دارای جان و روحی جنبش گرایانه می باشند منتها به شکلی نسبی که از لحاظ شدت و ضعف متفاوت است. تعریف کنت از فتیشیسم سیستمی ساده در دیانت بود که بدون وجود میانجیان و کاهنان می توانست به موجودیت خود ادامه دهد و این اولین مرحله ای محسوب می گردد در دیانت که قبل از اشکال دیگر پرستش، رواج داشته است.(خانه ی انسان شناسی ایران)
1-5 قربانی :
در موردقربانی نظریات متفاوتی وجود دارد, گروهی نظیر" تایلر" قربانی را در آغاز هدیه ای به ارواح دانسته اند.گروهی چون "جیمز فریزر" آن را یک پدیده ی بازمانده از قتل انسان –خدایان و برخی همچون" و.ر اسمیت "هم آیینی توتمی را پیش از مراسم فدیه ی قربانی قرار داده اند.اما هیچ یک از این ادعا ها درباره ی سرچشمه ی قربانی قابل وارسی نیست. "موس" و "بتای" معنای قربانی را به گروهی از تصاویر نزدیک می کنند.موس بر این باور انگشت می گذارد جانور قربانی شده از خدای این مراسم تقدس دریافت می کند که آن را به صورت نوعی نشانه ی الهی به قربانی کننده منتقل می سازد. بتای بر آن است که قربانی همچون مرگ عمل می کند زیرا ارزشی از دست رفته را از طریق ترک این ارزش باز می گرداند
"مارسل گریول" با تکیه بر مطالعات آفریقایی خود بر مفهوم توزیع مجدد نوعی انرژی تاکید می کند: کشتن قربانی, نیروی حیاتی موجود در خون او را آزاد می کند, به این ترتیب خدایی که از این خون سیراب می شود به پاداش این عمل, بخشی از توان خود را به انسان قربانی کننده می دهد.(ریویر, 1384, ص٢۰۶:
1-6مفهوم امر مقدس
کلماتی نظیر مقدس, قدسی و تقدس از کلمات و اصطلاحات کلیدی در ادیان و در مباحث مربوط به دین پژوهی است.معادل کلمه مقدس یا قدسی در زبان انگلیسی دو کلمه ی»SACRED « و » « HOLYاست. کلمه ی»SACRED» از لحاظ لغوی به معنای مقدس, روحانی, خاص, موقوف و مینوی است و متضاد آن کلمه ی SECULAR»« است که به معنای دنیوی, گیتیانه, عرفی, غیر روحانی و غیر دینی است.متضاد دیگر کلمه ی »SACRED«کلمه ی PROFAN»« است که به معنی کفر آمیز, زشت دنیوی و بی حرمتی کردن به خدا و مقدسات است.(اکرمی, 1387, ص1)
به نظر میرچاالیاده امر قدسی را صرﻓﴼ نباید در تجربه های مخصوص به مواجه با خداوند جستجو کرد. جلوه ی امر قدسی تقرﻳﺒﴼ در نماد پردازی ها و شعائر هر فرهنگی مخصوﺻﴼ در فرهنگ های ابتدایی و آسیایی به وفور نهفته و نمایان است.
امر قدسی در اماکن مقدس مانند معابد, حرم ها, مساجد, کلیساها و حتی به نحوه محدود در مسکن سازی های موقت بروفق احساس محور جهانی یعنی جهت یابی و رویکرد به کانون جهان قدسی راستین مجسم است.
الیاده در مورد تجلیات مقدس معتقد است که درخت مقدس, سنگ مقدس, مکان مقدس و یا هر امر مقدس دیگر به عنوان سنگ یا درخت یا مکان مورد تقدس و احترام واقع نشده اند, آنها دﻗﻴﻘﴼ به سبب این که تجلی امر قدسی محسوب می شوند و به دلیل آن که چیزی را نشان می دهد که دیگر سنگ و درخت و مکان نیست مورد احترام و تقدس واقع شده اند(همان 3)
برای کسانی که دارای تجربه ی مذهبی هستند تمام طبیعت دارای استعداد آشکار سازی خود به منزله ی قدوسیت کیهانی است.انسان جوامع باستانی تا سرحد ممکن به زندگی در مقدس یا در جوار اشیاء تقدیس شده تمایل دارد. (الیاده, میرچا ص ١٢)
از نظر فرد معتقد کلیسا از خیابانی که در آن واقع شده, در مکان های مختلفی سهیم است, در ورودی کلیسا واﻗﻌﴼ به یک راه حل تداوم اشاره دارد –آستانه که اندازه ی حدومرزی است که که دو جهان را از هم مشخص می سازد و در عین حال مکان متناقضی که در آن دو جهان به هم ارتباط پیدا می کنند,جایی که گذر از جهان کفر آمیز (نا مقدس )به جهان مقدس ممکن می شود.آیین های بی شماری با گذر از آستانه ی خانگی همراهند, تعظیم, سر فرود آوردن, لمس ثواب دار دست و غیره .آستانه دارای نگهبانانی است,خدایان و ارواحی که هم ورود دشمنان انسان و هم اهریمنان و نیروهای طاغوتی را مانع می شود.(همان ص ٢۴)
درک مستقیم عنصر مقدس, جز با رمز و راز ایمان محال است, اما مردم آن را چون حضوری ملموس احساس می کنند و تجلیات آن را در زندگی شان تجربه می کنند. مردم در حضور عنصر مقدس, به قول عالم آلمانی رودولف اوتو, از حیث عاطفی دچار حالات دو گانه ی شیفتگی و هراس,خلسه و خوف می شوند.
قرب جوار آن احساس خوفی را بیدار می کند که کاﻣﻠﴼ از واکنشی که بر اثر خطرات طبیعی پدید می آید متفاوت است ,بعد خوفناکی که با آنچه که در خود سراغ داریم هیچ وجه اشتراکی ندارد. راز مهیب جذاب نیز هست و جاذبه ای مقاومت ناپذیر اعمال می کند.این احساس های دوگانه توٲم با احساس «غیر» محض مفهوم مقدس را تشکیل می دهند.(پلاسائولا آرتولا, خوان)
تعداد صفحات : 50
فرمت فایل : word ( قابل ویرایش ) میباشد.
توجه : این فایل با بهترین کیفیت قابل پرینت میباشد.