انجمن ملل جنوب شرقی آسیا ـ آسه آن :
(THE ASSOCIATION OF SOUTH EAST ASIAN NATIONS)
آسه آن (ASEAN) شامل کشورهای اندونزی، مالزی، سنگاپور، فیلیپین، تایلند و
برونئی می باشد. این کشورها از سال 1993 شروع به قطع تعرفه های خود کرده و
قصد دارند تا سال 2008 به یک منطقهآزاد تجحاری تبدیل شوند.
یکی دیگر
از گروههای منطقه ای در آسیا همکاری اقتصادی آسیا و پاسیفیک ((APEC)The
Asia Pacific Economic Cooperative) می باشد که شامل 6 عضو (ASEAN) و
ایالات متحده آمریکا، استرالیا، کانادا، زلاندنو، ژاپن، کره جنوبی، چین،
هنگ کنگ و تایوان می باشد.
برخی از متخصصین اعتقاد دارند که رشد چین به
دلیل نفوذ سرمایه داری، و وجود چهار اژدها در آسیا (ژاپن، تایوان،
سنگاپور، هنگ کنگ) که در تجارت بسیار موفق بوده اند باعث خواهد شد که قدرت
از غرب به شرق انتقال پیدا کند.
سایر گروه های منطقه ای :
بطور کلی در اروپا چهار
گروه عمده بازار وجود دارند که عبارتند از: منطقه اقتصادی اروپایی (EEA)،
اتحادیه اروپا (EU) انجمن تجارت آ›اد اروپا (EFTA) و کشورهای مستقل مشترک
المنافع (CIS).
در آفریقا چندین گروه بازار وجود دارد اما متأسفانه این
بازارها به دلیل کوچکی و یا محدودیت های زیرساختی اقتصادی جهت تولید
کالا، نتوانسته اند در تجارت و یا پیشرفتهای اقتصادی موفقیتی حاصل نمایند.
برخی از این گروههای منطقه ای عبارتند از: اتحادیه گمرکی آفریقای شرقی،
جامعه اقتصادی کشورهای آفریقای غربی (WAEC)، جامعه اقتصادی مغرب و گروه
کازابلانکا که یک منطقه آزاد تجاری است و شامل کشورهای مصر، غنا، گینه و
موراکو می شود.
در آمریکای لاتین نیز گروههای منطقه ای متفاوتی وجود
دارد از قبیل بازار مشترک «اند» (Andean)، بازار مشترک آمریکای مرکزی،
جامعه و بازار مشترک کارائیب و بازار مشترک جنوبی ائتلاف آمریکای لاتین
(LAIA). در آمریکای لاتین نیز به دلایل مشکلات سیاسی، فعالیتهای نازل
اقتصادی، و تفاوتهای زیاد توسعه اقتصادی بین کشورها این توافقها نتوانسته
اند موفقیتی را برای کشورهای آمریکای لاتین ایجاد نمایند.
در آمریکای
شمالی گروههای منطقه ای عبارتند از: موافقتنامه تجارت آزاد ایالات متحده ـ
کانادا و موافقتنامه تجارت آ›اد آمریکای شمالی (NAFTA).
در خاورمیانه
دو توافق بازار (Market Agreement) وجود دارد: بازار مشترک اعراب (ACM) و
سازمان همکاریهای اقتصادی (ECO) بازار مشترک اعراب در سال 1964 با عضویت
مصر، عراق، کویت، اردن و سوریه ایجاد گردید.
در آسیا نیز همانگونه که قبلاً توضیح داده شد گروههای منطقه ای آسه آن و اَپِک وجود دارد.
بازارهای بزرگ جدید (The Big Emeging Markets) :
در سالهای آتی انتظار می رود که برخی از کشورهای جهان سوم تبدیل به
بازارهای بزرگی شوند. در واقع ده بازار بزرگ که پیش بینی می شود در 20 سال
آینده 30 درصد از کل واردات جهانی را به خود اختصاص دهند عبارتند از
آرژانتین، آسه آن، برزیل، منطقه اقتصادی چینی (چین، هنگ کنگ، تایوان)،
هندوستان، مکزیک، لهستان، آفریقای جنوبی، کره جنوبی و ترکیه. از هم اکنون
برخی از دولتها و شرکتها (به خصوص دولت و شرکتهای آمریکایی) جهت ایجاد
زمینه، به مناسبات خود با این کشورها شدت بخشیده اند. جدول 5ـ2 این بازارها
را نشان می دهد.
سیستم مالی بین المللی :
ثبات در اقتصاد بین
المللی زمینه ساز صلح و پیشرفت است. از این رو پس از جنگ جهانی دوم
سازمانهایی همچون صندوق بین المللی پول (IMF) و بانک جهانی ایجاد شدند.
صندوق بین المللی پول :
صندوق بین المللی پول، جهت
ثبات نرخ برابری ارز ایجاد شد، اما امروزه بیشتر در شناور بودن ارز
براساس عرضه و تقاضا فعالیت می کند. در سالهای گذشته IMF علاوه بر دادن
وامهای کوتاه مدت به کشورهائی که در موازنه پرداخت مشکل دارند به پرداخت
وامهای بلندمدت نیز اقدام نموده است. این وامها که بیشتر به کشورهای در
حال توسعه پرداخت می شود در مقابل شروطی از قبیل کاهش تعرفه، کاهش تورم،
پایین آوردن هزینه های دولیت و ایجاد واحدهای بازرگانی مستقل می باشد.
بانک جهانی :
بانک جهانی نیز عمدتاً به کشورهای در
حال توسعه وام می دهد. وامها بلندمدت و معمولاً پانزده تا بیست و پنج
ساله می باشد. ایجاد سرمایه به منزله فعالیت اقتصادی بهتر و در نتیجه،
بازارهای بهتر برای شرکتهای بین المللی می باشد.
گروه هشت :
این گوره شامل کشورهای صنعتی عمده جهان
یعنی ایالات متحده آمریکا، کانادا، بریتانیا، فرانسه، ایتالیا، آلمان و
ژاپن می باشد که ابتدا گروه هفت نامیده می شد و از سال 1998 با پیوستن
روسیه به آن گروه هشت نامیده می شود. این گروه به صورت منظم جلساتی در
مورد اقتصاد جهانی و سیستم پولی بین المللی بر پا می کند. شرکت کنندگان در
این جلسات وزرای امور مالی و رؤسای بانکهای مرکزی می باشند.
اندازه بازار :
محیط اقتصادی یکی از عوامل غیرقابل
کنترل مدیر بازاریابی بشمار می رود. محیط اقتصادی از دو بعد دارای اهمیت
است، محیط اقتصادی که بازاریابی بین الملل را تحت تأثیر قرار می دهد ـ که
در بخش اول این فصل مورد بحث قرار گرفت ـ و محیط اقتصادی داخلی هر کشور که
شرکت، قصد فروش کالای خود را به آن دارد، بنابراین بازاریاب درگیر تجزیه و
تحلیل اقتصادی بازارهای خارجی می شود ضمن اینکه این بازارها می تواند
شامل یکصد کشور و یا حتی بیشتر گردد.
در این بخش به 2 سؤال اساسی پاسخ داده خواهد شد:
1ـ بازار ما چه اندازه ای دارد؟
2ـ بازار ما چه ویژگیهایی دارد؟
پاسخ به سؤال اول، پتانسیل بازارهای خارجی و اولویت آنها را مشخص می کند و
پاسخ به سؤال دوم، ماهیت وظیفه بازاریابی یک شرکت را تعیین می کند.
متغیرهای زیادی در اندازه بازار تأثیر می گذارند، اما جمعیت، رشد جمعیت،
توزیع جمعیت، توزیع درآمد، درآمد سرانه و تولید ناخالص ملی شاخصهایی هستند
که برای تعیین اندازه بازار بسیاری از کالاها می توانند مورد استفاده قرار
گیرند.
1ـ جمعیت :
مردم بازار را تشکیل می دهند و اگر
بقیه عوامل را ثابت فرض کنیم هر چقدر جمعیت بیشتر باشد، بازار بهتر خواهد
بود. خرید بسیاری از کالاها با جمعیت رابطه مستقیم دارد، مانند کالاهای
اساسی از قبیل دارو، مواد غذایی و مواد آموزشی. برای کالاهای ارزان قیمت
نیز جمعیت شاخص خوبی برای تعیین بازار آنها، بشمار می رود محصولاتی از
قبیل نوشابه، دوچرخه، چرخ خیاطی و غیره. جدول 6ـ2 پرجمعیت ترین کشورهای
جهان را نشان می دهد.
2ـ رشد جمعیت :
نرخ بالای رشد جمعیت می تواند مانع
توسعه اقتصادی شود و درآمد سرانه را پایین بیاورد. کاهش درآمد مردم برای
بسیاری از بازاریابان، بازار نامساعدی را ایجاد می کند. در عین حال این
چنین بازاری برای کالاهایی همچون دارو، برخی از انواع مواد غذایی و یا
مواد آموزشی مناسباست. در ایران طی 40 سال گذشته جمعیت 3 برابر شده است.